راستی میدونی مهدی خیلی گریه میکنه؟میدونی دلش خونه؟میدونی وقتی بچه شیعه هاش دنبال ناموس مردم میرن و باهاشون رابطه برقرار میکنن چه حالی میشه؟میدونی وقتی دخترایی که باید زینبی بیان بیرون با گیس های بیرون ریخته و واسه دل بردن از پسرایی که باید غیرت ابالفضلی داشته باشن میان بیرون چه طور اشک میریزه؟میدونی؟بخدا نمیدونی!منم نمیدونم هیشکی نمیدونه حاضرم قسم بخورم که نمیدونیم چه غمی تو دلش داره اگه میدونستیم لازم نبود بگیم اللهم عجل لولیک الفرج.فهمیدی که چی گفتم! کاش بلد بودیم یه کم خجالت بکشیم!اخ اگه اقا بیاد چطور به چشم هاش نگاه کنم چشم هایی که بخاطر گناه های من گود شده!